یک غریبه به قلم حدیث افشارمهر
پارت سیزده :
فصل دوم
ارکیده ی ارغوانی
جلوی محمود نشسته بودم و اون از تک تک جزییات نقشه برایم می گفت و من هر لحظه به این فکر می کردم که وای دمارم از روزگارم در می آید. اما هرچیزی که بود، بهتر از این بود که توی این شهر بمانم و شاهد زنده به گور شدن تم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
عالی
00عالی